قریه ای است بفاصله 29500 گزی جنوب غربی قلات غلزائی ولایت قندهار، بین خط 66 درجه و 44 دقیقه و 30 ثانیۀ طول شرقی و خط 32 درجه و 3 دقیقه و 54 ثانیۀ عرض شمالی. (از قاموس جغرافیای افغانستان ج 2)
قریه ای است بفاصله 29500 گزی جنوب غربی قلات غلزائی ولایت قندهار، بین خط 66 درجه و 44 دقیقه و 30 ثانیۀ طول شرقی و خط 32 درجه و 3 دقیقه و 54 ثانیۀ عرض شمالی. (از قاموس جغرافیای افغانستان ج 2)
آنچه در خانه و خاندانی بوجود آید. آنچه از بیرون تهیه نشود بلکه اصل و نسبش در خاندانی باشد، بومی. متعلق به یک محل: صدوسی تن طاوس نر وماده آورده بود گفتندی که خانه زادند بزمین داور. (تاریخ بیهقی) ، بنده زاد. چاکرزاد. غلام زاد. اولاد بنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : خانه زادند و بندۀ در شاه خانه داران خاندان ملوک. خاقانی. بی فرزندی که خانه زادی دارد شک نیست که باشدش بجای فرزند. (آنندراج). ، قدیمی. (آنندراج) : فغانی زین نظربازی سیه شد نامه ات تا کی خیالت بر خط نوخیز و خال خانه زاد افتد. بابا فغانی (از آنندراج). - غلام خانه زاد، غلامی که والدینش در خانه ارباب او نیز غلامی کرده اند، غلامی که پدر و اجدادش غلامان پدر و اجداد ارباب او بوده اند. ، لقب گونه ای است که چاپلوسان ضمن عریضه هایی که به بزرگان می نویسند بخود میدهند، چون: ’غلام خانه زاد... بعرض میرساند’
آنچه در خانه و خاندانی بوجود آید. آنچه از بیرون تهیه نشود بلکه اصل و نسبش در خاندانی باشد، بومی. متعلق به یک محل: صدوسی تن طاوس نر وماده آورده بود گفتندی که خانه زادند بزمین داور. (تاریخ بیهقی) ، بنده زاد. چاکرزاد. غلام زاد. اولاد بنده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : خانه زادند و بندۀ در شاه خانه داران خاندان ملوک. خاقانی. بی فرزندی که خانه زادی دارد شک نیست که باشدش بجای فرزند. (آنندراج). ، قدیمی. (آنندراج) : فغانی زین نظربازی سیه شد نامه ات تا کی خیالت بر خط نوخیز و خال خانه زاد افتد. بابا فغانی (از آنندراج). - غلام خانه زاد، غلامی که والدینش در خانه ارباب او نیز غلامی کرده اند، غلامی که پدر و اجدادش غلامان پدر و اجداد ارباب او بوده اند. ، لقب گونه ای است که چاپلوسان ضمن عریضه هایی که به بزرگان می نویسند بخود میدهند، چون: ’غلام خانه زاد... بعرض میرساند’
فرود آمدن در خانه ها بدون اجازت مالک از راه غصب. (از آنندراج) : غم اگر خانه نزول است حیاتی چه توان تو گشادی در دل بر تو غرامت باشد. حیاتی گیلانی (از آنندراج). بدور اوکه بر افتاده است خانه نزول ز آبگینه اجازت طلب کن از تمثال. صائب (از آنندراج)
فرود آمدن در خانه ها بدون اجازت مالک از راه غصب. (از آنندراج) : غم اگر خانه نزول است حیاتی چه توان تو گشادی در دل بر تو غرامت باشد. حیاتی گیلانی (از آنندراج). بدور اوکه بر افتاده است خانه نزول ز آبگینه اجازت طلب کن از تمثال. صائب (از آنندراج)